در قديم دف يا دايره کوچک را که چنبر آن از روي و برنج ساخته مي شد خمک يا خمبک مي گفتند و به دست زدن با وزن و به اصطلاح بشکن زدن هم خمبک يا خمبک مي گفتند و ما ذيل عنوان تنبک و دنبک و سابقه اين به تفصيل از آن گفتگو خواهيم کرد.

در کتابهاي لغت در معني دف يا دايره مي نويسند: آن چنبري است از چوب که بر روي آن پوست کشند و بر چنبر آن حلقه ها آويزند.

دف يا دايره هاي هم بوده که بر چنبر آن زنگ تعبيه مي کردند و مي نواختند.

زنگهاي دف را جلاجل مي گفتند.

در قديم براي آنکه طنين بهتري داشته باشد روي دف پوست آهو ميکشيدند.

در دوره اسلامي به کساني که دف يا دايره مي نواختند جلاجل زن مي گفتند.

در ايران کهن جلاجل وسيله اي بيضي شکل و بزرگ بود که زنگ هايي بر آن مي بستند و در جنگها به کار مي بردند و ظاهرا صداي مهيبي داشته است.

دف يا دايره کوچک را که بر آن زنگوله تعبيه مي کنند و اکنون متداول است دايره زنگي مي گويند.

اين ساز ضربه اي موسيقي چنانکه از کتابهاي موسيقي و نوشته ها و اشعار بر مي ايد در دوره اسلامي ايران براي پشتيباني از ساز و حفظ وزن به کار مي رفته و رکن اصلي مجالس عيش و طرب و محافل اهل ذوق و عرفان بوده که قوالان به تنهاي هم با خواندن سرود و ترانه آن را به کار مي بردند.

پس از آنکه تنبک يا دنبک کوچک و مجلسي شد به تدريج جاي دف را گرفت و از رونق دف کاست.

با اين حال دف يا دايره اکنون نيز به کار است و بيشتر آن را در ولايات و قراء و شهرهاي کوچک وقصبات در مجالس عيش و سرور به کار مي برند به ويژه در آذربايجان بسيار متداول است و نوازندگان ماهر دارد.

دايره زنگي هم در مجالس طرب به کار مي رود و در مجالس ساز و آواز و رقص و کنسرتها از آن استفاده ميشود.

نوشته شده توسط محسن نعمتی